جدول جو
جدول جو

معنی خطوط چهره - جستجوی لغت در جدول جو

خطوط چهره
(خُطِ چِ رَ / رِ)
چین و چروکی که در صورت و سیما می باشد. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چِ رَ / رِ)
خوبروی. خوش سیما. خوش صورت:
چو کشته شد آن خوب چهره سوار
ز گردان بگردش هزاران هزار.
دقیقی.
چو آمد بنزدیک کاوس شاه
دل آرای وآن خوبچهره سپاه.
فردوسی.
چو آن خوبچهره ز خیمه براه
بدید آن رخ پهلوان سپاه.
فردوسی.
بسی خوبچهره بتان طراز
گرانمایه اسبان و هر گونه ساز.
فردوسی.
گر دوستدار مایی ای ترک خوبچهره
زین بیش کرد باید با مات خواستاری.
منوچهری.
گاهی ز درد عشق پس خوبچهرگان
گاهی ز حرص مال پس پادشا شدم.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْچِ رَ / رِ)
خوش صورت. زیباروی. خوبروی
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
وجّه جميلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
Goodlooking
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
beau
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
gut aussehend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
ハンサムな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
красивый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
خوبصورت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
সুন্দর
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
mrembo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
yakışıklı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
잘생긴
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
सुंदर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
יפה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
красивий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
tampan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
knap
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
bonito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
漂亮的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
przystojny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خوش چهره
تصویر خوش چهره
หล่อ
دیکشنری فارسی به تایلندی